سال های سیاه

جستجو در سال های سیاه:

×

نویسندگان

درباره ما

    سال های سیاه
    زیباترین قسم سهراب سپهری نه تو می مانی و نه اندوه و نه هیچیک از مردم این ابادی..... به حباب نگران لب یک رود قسم،..... به کوتاهی ان لحظه شادی که گذشت، غصه هم می گذرد، انچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند..... لحظه ها عریانند، به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز

امکانات جانبی

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 7
    بازدید دیروز : 0
    بازدید هفته : 13
    بازدید ماه : 475
    بازدید کل : 64237
    تعداد مطالب : 68
    تعداد نظرات : 95
    تعداد آنلاین : 1



     PageRank

جستجو

تبلیغات

نویسنده : ... بازدید :450
مراقب حرف ها یتان باشید....

تاريخ ارسال:شنبه 31 فروردين 1392 ساعت: 14:37
دیدگاه ها:نظرات()

 

یک حرف

یک زمستان

آدم را گرم نگه می دارد

 

و بعضی اوقات هم

یک حرف

یک عمر

آدم را سرد می کند!

 

مراقب حرف ها یتان باشید....

مهم:لطفا نظرات خود را راجع به مطالب و طراحی وبلاگ صادقانه بدهید (فقط پیام های تبلیغاتی تایید نمی شوند) با تشکر از صداقت شما در صورت خراب شدن مجدد بخش نظر دهی سرویس لوکس بلاگ برای بیان نظرات خود میتوانید با کلیک بر روی بنر های بالای وبلاگ وارد بخش نظر دهی شوید اگر دوست داشتید یه سری هم به http://blife.rozfa.comبزنید با تشکر PageRank می پسندم نمی پسندم
مشاهده تگ ها:

نویسنده : ... بازدید :409
می تواند بیاندیشد!

دسته: برداشت ها,,
تاريخ ارسال:جمعه 30 فروردين 1392 ساعت: 15:8
دیدگاه ها:نظرات()

 

 

ژنرال!
تانک ات قوی ترین خودروست
جنگل را فرو می ریزد،
و هزاران نفر را له و لورده می کند.
اما یک عیب دارد:
نیاز به یک راننده دارد.

 


ژنرال!
بمب افکن ات قوی است
از توفان سریع تر پرواز می کند،
و از یک فیل بیشتر بار می کشد.
اما یک عیب دارد:
نیاز به یک خلبان دارد.

ژنرال!
از انسان استفاده های زیادی می شود کرد.
او می تواند پرواز کند و می تواند بکُشد.
اما یک عیب هم دارد:
می تواند بیاندیشد!

- برتولت برشت

 

مهم:لطفا نظرات خود را راجع به مطالب و طراحی وبلاگ صادقانه بدهید (فقط پیام های تبلیغاتی تایید نمی شوند) با تشکر از صداقت شما در صورت خراب شدن مجدد بخش نظر دهی سرویس لوکس بلاگ برای بیان نظرات خود میتوانید با کلیک بر روی بنر های بالای وبلاگ وارد بخش نظر دهی شوید اگر دوست داشتید یه سری هم به http://blife.rozfa.comبزنید با تشکر PageRank می پسندم نمی پسندم
مشاهده تگ ها:

نویسنده : ... بازدید :606
نگفته هایم...

تاريخ ارسال:دو شنبه 26 فروردين 1392 ساعت: 17:13
دیدگاه ها:نظرات()

وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست،
نگفتم عزیزم ، این کار را نکن .
نگفتم برگرد
و یک بار دیگر به من فرصت بده .
وقتی پرسید دوستش دارم یا نه ،
رویم را برگرداندم.
حالا او رفته ، و من
تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم.
نگفتم عزیزم متاسفم ،
چون من هم مقّصر بودم.
نگفتم اختلاف ها را کنار بگذاریم ،
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است.

گفتم اگر راهت را انتخاب کرده ای،
من آن را سد نخواهم کرد.
حالا او رفته ،
حالا او رفته ، و من
تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم.
او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم
نگفتم اگر تو نباشی
زندگی ام بی معنی خواهد بود.
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد.
اما حالا ، تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیزهایی است که نگفتم.
نگفتم بارانی ات را درآر...

قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم.
نگفتم جاده بیرون خانه
طولانی و خلوت و بی انتهاست.
گفتم خدانگهدار ، موفق باشی،
خدا به همراهت . او رفت
و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم، زندگی کنم!

شل سیلوراستاین

مهم:لطفا نظرات خود را راجع به مطالب و طراحی وبلاگ صادقانه بدهید (فقط پیام های تبلیغاتی تایید نمی شوند) با تشکر از صداقت شما در صورت خراب شدن مجدد بخش نظر دهی سرویس لوکس بلاگ برای بیان نظرات خود میتوانید با کلیک بر روی بنر های بالای وبلاگ وارد بخش نظر دهی شوید اگر دوست داشتید یه سری هم به http://blife.rozfa.comبزنید با تشکر PageRank می پسندم نمی پسندم
مشاهده تگ ها:

نویسنده : ... بازدید :442
قوانین خوشبختی

دسته: انرژی مثبت,,
تاريخ ارسال:سه شنبه 20 فروردين 1392 ساعت: 15:32
دیدگاه ها:نظرات()

 

مهم:لطفا نظرات خود را راجع به مطالب و طراحی وبلاگ صادقانه بدهید (فقط پیام های تبلیغاتی تایید نمی شوند) با تشکر از صداقت شما در صورت خراب شدن مجدد بخش نظر دهی سرویس لوکس بلاگ برای بیان نظرات خود میتوانید با کلیک بر روی بنر های بالای وبلاگ وارد بخش نظر دهی شوید اگر دوست داشتید یه سری هم به http://blife.rozfa.comبزنید با تشکر PageRank می پسندم نمی پسندم
مشاهده تگ ها:

نویسنده : ... بازدید :378
فقط امــــروز را...

دسته: انرژی مثبت,,
تاريخ ارسال:سه شنبه 20 فروردين 1392 ساعت: 15:18
دیدگاه ها:نظرات()

 

امروزت را زندگــــی کن.

نه دیروز را؛

نه فردارا؛ 

فقط امــــروز را...

لحظه های زندگیت را آباد کــن ، هرگـــز امروزت را به فردا اجاره نــــده .

مهم:لطفا نظرات خود را راجع به مطالب و طراحی وبلاگ صادقانه بدهید (فقط پیام های تبلیغاتی تایید نمی شوند) با تشکر از صداقت شما در صورت خراب شدن مجدد بخش نظر دهی سرویس لوکس بلاگ برای بیان نظرات خود میتوانید با کلیک بر روی بنر های بالای وبلاگ وارد بخش نظر دهی شوید اگر دوست داشتید یه سری هم به http://blife.rozfa.comبزنید با تشکر PageRank می پسندم نمی پسندم
مشاهده تگ ها:

نویسنده : ... بازدید :420

دسته: دلنوشته ها,,
تاريخ ارسال:یک شنبه 20 فروردين 1392 ساعت: 3:39
دیدگاه ها:نظرات()
 جینی دختر کوچولوی زیبا و باهوش پنج ساله ای بود که یک روز همراه مادرش برای خرید به مغازه رفته بود، چشمش به یک گردن بند مروارید بدلی افتاد که قیمتش 5/2 دلار بود،چقدر دلش اون گردنبند رو می خواست.
پس پیش مادرش رفت و از مادرش خواهش کرد که اون گردن بند رو براش بخره .
 
مادرش گفت : خب! این گردنبند قشنگیه، اما قیمتش زیاده،اما بهت میگم که چکار می شه کرد! من این گردنبند رو برات می خرم اما شرط داره : " وقتی رسیدیم خونه، لیست یک سری از کارها که می تونی انجامشون بدی رو بهت می دم و با انجام اون کارها می تونی پول گردن بندت رو بپردازی و البته مادر بزرگت هم برای تولدت بهت چند دلار هدیه می ده و این می تونه کمکت کنه .
 
جینی قبول کرد. او هر روز با جدیت کارهایی که بهش محول شده بود رو انجام می داد و مطمئن بود که مادربزرگش هم برای تولدش بهش پول هدیه می ده.
 
بزودی جینی همه کارها رو انجام داد و تونست بهای گردن بندش رو بپردازه. وای که چقدر اون گردن بند رو دوست داشت.همه جا اونو به گردنش می انداخت ؛ کودکستان، رختخواب، وقتی با مادرش برای کاری بیرون می رفت، تنها جایی که اون رو از گردنش باز می‌کرد تو حمام بود، چون مادرش گفته بود ممکنه رنگش خراب بشه!
پدر جینی او را خیلی دوست داشتنی داشت. هر شب که جینی به رختخواب می رفت، پدرش کنار تختش روی صندلی مخصوصش می نشست و داستان دلخواه جینی رو براش می خوند.
یک شب بعد از اینکه داستان تموم شد، پدرجینی گفت : - جینی ! تو منو دوست داری؟ - اوه، البته پدر! تو می دونی که عاشقتم. - پس اون گردن بند مرواریدت رو به من بده!
 
نه پدر، اون رو نه! اما می تونم عروسک مورد علاقمو که سال پیش برای تولدم بهم هدیه دادی بهت بدم، اون عروسک قشنگیه ، می تونی تو مهمونی های چای دعوتش کنی، قبوله؟ - نه عزیزم، اشکالی نداره. پدر گونه هاش رو بوسید و نوازش کرد و گفت : "شب بخیر کوچولوی من."
 
هفته بعد پدرش مجددا ً بعد از خوندن داستان ،از جینی پرسید: - جینی! تو منو دوست داری؟
اوه، البته پدر! تو می دونی که عاشقتم. - پس اون گردن بند مرواریدت رو به من بده! - نه پدر، گردن بندم رو نه، اما می تونم اسب کوچولو و صورتیم رو بهت بدم، اون موهاش خیلی نرمه و می تونی تو باغ باهاش گردش کنی، قبوله؟ - نه عزیزم، باشه ، اشکالی نداره! و دوباره گونه هاش رو بوسید و گفت : "خدا حفظت کنه دختر کوچولوی من، خوابهای خوب ببینی."
 
چند روز بعد ، وقتی پدر جینی اومد تا براش داستان بخونه، دید که جینی روی تخت نشسته و لباش داره می لرزه. جینی گفت : " پدر ، بیا اینجا." ، دستش رو به سمت پدرش برد، وقتی مشتش رو باز کرد گردن بندش اونجا بود و اون رو تو دست پدرش قل داد.
 
پدر با یک دستش اون گردن بند بدلی رو گرفته بود و با دست دیگه اش، از جیبش یه جعبه ی مخمل آبی بسیار زیبا رو درآورد. داخل جعبه، یک گردن بند زیبا و اصل مروارید بود. پدرش در تمام این مدت اونو نگه داشته بود. او منتظر بود تا هر وقت جینی از اون گردن بند بدلی صرف نظر کرد ، اونوقت این گردن بند اصل و زیبا رو بهش هدیه بده!
 
 
خب! این مسأله دقیقا ً همون کاریه که خدا در مورد ما انجام می ده. او منتظر می مونه تا ما از چیزهای بی ارزش که تو زندگی بهشون چسبیدیم دست برداریم، تا اونوقت گنج واقعی اش رو به ما هدیه بده. به نظرت خدا مهربون نیست ؟! این مسأله باعث شد تا درباره چیزهایی که بهشون چسبیده بودم بیشتر فکر کنم. باعث شد ، یاد چیزهایی بیفتم که به ظاهر از دست داده بودم اما خدای بزرگ، به جای اونها ، هزار چیز بهتر رو به من داد. یاد مسائلی افتادم که یه زمانی محکم بهشون چسبیده بودم و حاضر نبودم رهاشون کنم، اما وقتی اونها رو خواسته یا ناخواسته رها کردم خداوند چیزی خیلی بهتر رو بهم داد که دنیام رو تغییر داد
مهم:لطفا نظرات خود را راجع به مطالب و طراحی وبلاگ صادقانه بدهید (فقط پیام های تبلیغاتی تایید نمی شوند) با تشکر از صداقت شما در صورت خراب شدن مجدد بخش نظر دهی سرویس لوکس بلاگ برای بیان نظرات خود میتوانید با کلیک بر روی بنر های بالای وبلاگ وارد بخش نظر دهی شوید اگر دوست داشتید یه سری هم به http://blife.rozfa.comبزنید با تشکر PageRank می پسندم نمی پسندم

نویسنده : ... بازدید :426
زمین یعنی...

دسته: دلنوشته ها,,
تاريخ ارسال:پنج شنبه 16 فروردين 1392 ساعت: 3:14
دیدگاه ها:نظرات()

 سلام خدا جونم

یه چند تا خبر واسط دارم یه چند تا خبر که مطمینم شنیدیشون از فرشته هات ولی خوب دوست دارم منم به عنوان یه کسی که خیلی دوست داره اینارو بهت بگم

خدا یادت میاد چند سال پیش اون بمب اتمی که هیروشیمارو اونجوریش کرد خدای خوبم هیروشیما به درک دیدی چقدر آدم مردن اونم نه سربازا نه رییساشون بچه های کوچولو که کل آزارشون صدای بازی کردنشون بوده یا اون دختر پسرایی که تازه طعم شیرین عشق تجربه کرده بودن یا اون مادرایی که تازه وجودشونو توی آغوششون گرفته بودن

نه اصلا بیخیال هیروشیما لابد یه کاری کرده بودن که اونجوری باید خاکسترهاشون به آغوش دریا سپرده میشد

مهم:لطفا نظرات خود را راجع به مطالب و طراحی وبلاگ صادقانه بدهید (فقط پیام های تبلیغاتی تایید نمی شوند) با تشکر از صداقت شما در صورت خراب شدن مجدد بخش نظر دهی سرویس لوکس بلاگ برای بیان نظرات خود میتوانید با کلیک بر روی بنر های بالای وبلاگ وارد بخش نظر دهی شوید اگر دوست داشتید یه سری هم به http://blife.rozfa.comبزنید با تشکر PageRank

می پسندم نمی پسندم
مشاهده تگ ها:

نویسنده : ... بازدید :450
زنی که مردش را از دست داد

دسته: برداشت ها,,
تاريخ ارسال:پنج شنبه 15 فروردين 1392 ساعت: 22:39
دیدگاه ها:نظرات()

 چگونه یك خبر بد را اطلاع دهیم

 

زنی جوان در راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب. در انتهای کادر در بزرگی دیده می شود با تابلوی "اتاق عمل"

 

چند لحظه بعد در اتاق باز و دکتر جراح با لباس سبز رنگ از آن خارج می شود. زن نفسش را در سینه حبس می کند

 

دکتر به سمت او می رود. زن با چهره ای آشفته به او نگاه می کند...

 

دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا همسرتون رو نجات بدیم. اما به علت شدت ضربه نخاع قطع شده و همسرتون برای همیشه فلج شده. ما ناچار شدیم هر دو پا رو قطع کنیم، چشم چپ رو هم تخلیه کردیم... باید تا آخر عمر ازش پرستاری کنی، با لوله مخصوص بهش غذا بدی، روی تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زیرش رو تمیز کنی و باهاش صحبت کنی... اون حتی نمی تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسیب دیده...

 

با شنیدن صحبت های دکتر به تدریج بدن زن شل می شود، به دیوار تکیه می دهد. سرش گیج می رود و چشمانش سیاهی می رود

 

با دیدن این عکس العمل، دکتر لبخندی می زند و دستش را روی شانه زن می گذارد و میگوید: شوخی کردم...

 

شوهرت همون اولش مُرد.

 

مهم:لطفا نظرات خود را راجع به مطالب و طراحی وبلاگ صادقانه بدهید (فقط پیام های تبلیغاتی تایید نمی شوند) با تشکر از صداقت شما در صورت خراب شدن مجدد بخش نظر دهی سرویس لوکس بلاگ برای بیان نظرات خود میتوانید با کلیک بر روی بنر های بالای وبلاگ وارد بخش نظر دهی شوید اگر دوست داشتید یه سری هم به http://blife.rozfa.comبزنید با تشکر PageRank می پسندم نمی پسندم
مشاهده تگ ها:

نویسنده : ... بازدید :364
یاد قدیما بخیر...

دسته: برداشت ها,,
تاريخ ارسال:چهار شنبه 14 فروردين 1392 ساعت: 1:0
دیدگاه ها:نظرات()

یاد اون روزها بخیر. وقتی بچه بودیم، مامانم پنج تومن (پنجاه ریال) به من می داد و منو به فروشگاه تعاونی فردیس می فرستاد که فلکه دوم بود و من با سه کیلو سیب زمینی، دو بسته نان، سه پاکت شیر، یک کیلو پنیر، یک بسته چای و دوازده تا تخم مرغ به خانه بر میگشتم. اما الان دیگه از این خبر ها نیست، همه جا توی فروشگاه ها دوربین گذاشتن!

 

مهم:لطفا نظرات خود را راجع به مطالب و طراحی وبلاگ صادقانه بدهید (فقط پیام های تبلیغاتی تایید نمی شوند) با تشکر از صداقت شما در صورت خراب شدن مجدد بخش نظر دهی سرویس لوکس بلاگ برای بیان نظرات خود میتوانید با کلیک بر روی بنر های بالای وبلاگ وارد بخش نظر دهی شوید اگر دوست داشتید یه سری هم به http://blife.rozfa.comبزنید با تشکر PageRank می پسندم نمی پسندم
مشاهده تگ ها:

نویسنده : ... بازدید :419
احمد شاملو

دسته: اشعار,,
تاريخ ارسال:جمعه 12 فروردين 1392 ساعت: 3:26
دیدگاه ها:نظرات()

 

همه برگ و بهار
در سر انگشتان توست
هوای گسترده
در نقره انگشتانت می‌سوزد
و زلالی چشمه ساران
از باران و خورشید سیرآب می‌شود

***
زیباترین حرفت را بگو
شکنجه‌ی پنهان سکوتت را آشکار کن
و هراس مدار از آن که بگویند
ترانه بیهودگی نیست
چرا که عشق
حرفی بیهوده نیست
حتی بگذار آفتاب نیز برنیاید
به خاطر فردای ما اگر
بر ماش منتی است؛
چرا که عشق،
خود فرداست
خود همیشه است

***

 

مهم:لطفا نظرات خود را راجع به مطالب و طراحی وبلاگ صادقانه بدهید (فقط پیام های تبلیغاتی تایید نمی شوند) با تشکر از صداقت شما در صورت خراب شدن مجدد بخش نظر دهی سرویس لوکس بلاگ برای بیان نظرات خود میتوانید با کلیک بر روی بنر های بالای وبلاگ وارد بخش نظر دهی شوید اگر دوست داشتید یه سری هم به http://blife.rozfa.comبزنید با تشکر PageRank

می پسندم نمی پسندم
ليست صفحات
تعداد صفحات : 7

ارتباط با مدیر

پشتيباني آنلاين

آمار

آمار مطالب آمار مطالب
کل مطالب کل مطالب : 68
کل نظرات کل نظرات : 95
آمار کاربران آمار کاربران
افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا تعداد اعضا : 0

آمار بازدیدآمار بازدید
بازدید امروز بازدید امروز : 7
بازدید دیروز بازدید دیروز : 0
ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 1
ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 0
آي پي امروز آي پي امروز : 2
آي پي ديروز آي پي ديروز : 0
بازدید هفته بازدید هفته : 13
بازدید ماه بازدید ماه : 475
بازدید سال بازدید سال : 1173
بازدید کلی بازدید کلی : 64237

اطلاعات شما اطلاعات شما
آی پی آی پی : 18.222.121.170
مرورگر مرورگر :
سیستم عامل سیستم عامل :
تاریخ امروز امروز :

ورود کاربران

نام کاربری
رمز عبور

» رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری

خبرنامه

براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود